روز اول مهد
امروز با پسری رفتیم و یه مهد خوب پیدا کردیم... از در که وارد میشدی یه حیاط بزرگ و دلباز داشت با کلی تاب و سرسره ...بعد بدنبال مدیریت رفتیم طبقه بالا. تو راه همه ی پرسنل بعد از سلام و احوالپرسی با رویی خندان و گشاده اتاق مدیریت و نشون دادن... بعد وارد شدیم و مدیر مهد که واقعا خیلی مهربون و دلسوز و اگاه به نظر میرسید کلی توضیح داد برامون و راهنمایی کرد... منم بعد از اون خاطره ای بدی که داشتم انگار به بهشت وارد شده بودم و فرم ثبت نام و پر کردم ... بعد با مربی اریا اشنا شدم که همه بهش تکتم جون میگفتن.چهره ی مهربون و صبوری داشت و سعی کرد با اریا صمیمی بشه ..دیگه اونا با هم رفتن تو اتاق و مشغول بازی شدن .مربی هم که دید اریا حواسش تق...
نویسنده :
مامان و بابا
2:08